جدول جو
جدول جو

معنی ابن ناظم - جستجوی لغت در جدول جو

ابن ناظم
(اِ نُ ظِ)
بدرالدین محمد بن محمد بن مالک. ادیب نحوی، فرزند ابن مالک صاحب الفیه. او علاوه بر ادب در فقه و اصول نیز دست داشت. و علوم ادبیه را درشام نزد پدر آموخت و پس از نقار و کدورتی میان پسر و پدر به بعلبک رفت و بتدریس اشتغال ورزید و پس از مرگ ابن مالک مردم دمشق او را بخواندند و کار پدر بدوتفویض کردند. او الفیه و بعض کتب دیگر ابن مالک را شرح کرده است. وفات وی به سال 686 هجری قمری بوده است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ نُ مُ عَظْ ظَ)
احمد بن محمد بن معظم، از مردم ری. او راست: کتاب مقامات اثناعشریه که در 730 ه. ق. از تألیف آن فراغت یافته است و این کتاب در پاریس به طبع رسیده
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ سِ)
یا ابن الخطیب قاسم محیی الدین محمد. صاحب کشف الظنون گوید او کتاب ربیعالابرار زمخشری را مختصر کرده و آنرا روض الابرار نام نهاده است. وفات او940 ه. ق. بوده است
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ دِ)
معلم پسران متوکل عباسی منتصر و معتز. او راست: کتاب غریب الحدیث و کتاب نوادرالفراء یحیی بن زیاد را روایت کرده است
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ نُ جَ)
زین العابدین بن ابراهیم بن نجیم مصری. فقیه حنفی. تألیفات او در فقه معروف است و مهمترین آنهاست: الاشباه و النظائرالفقهیه علی مذهب الحنفیه و البدرالرائق، شرح بر کتاب مشهور کنزالدقایق نسفی در هشت جلد. الفتاوی الزینیه و جز آن. وفات او به سال 970 هجری قمری بوده است
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ عِ مَ)
عبدالمسیح بن عبدالله الحمصی یا الرهاوی الناعمی. از نقله و مترجمین به عربی و سریانی است. او راست شروح اسکندر افرودیسی بر سوفسطیقای ارسطو به سریانی. و ترجمه قسمت دوم شروح اسکندر بر طبیعیات و ترجمه جزء اخیر یعنی چهارمقالۀ آخر از تفسیر یحیی النحوی بر کتاب سماع طبیعی ارسطو بعربی، و آن غیر تعالیم است. و کتاب میامر و آن ترجمه ثاولوجیا قسمتی از انئاد فلوطینس اسکندرانی (شیخ الیونانی) است که بغلط به ارسطو نسبت کنند
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ بِ)
نابل بن نابل. زیرک پسر زیرک
لغت نامه دهخدا
(اِ نُ اَ صَم م)
طبیبی از مردم اسپانیا. در اشبیلیه بمعالجۀ مرضی ̍ اشتغال می ورزیده و تا اوایل مائۀ ششم هجری میزیسته است. لکن تاریخ وفات او معلوم نیست. وی بقاروره تشخیص بیماریها میکرد و در این امر مهارت و شهرتی بسزا داشت. کتابی بزرگ مشتمل بر هشت مقاله و هر مقاله حاوی فصول عدیده (از دوازده تا سی فصل) تنها در تمیز اقسام بول و کیفیت شناختن مرض از رسوب و بوی و رنگ و مقدار و قوام و دیگر خصوصیات بول کرده است. او در صداعی صعب که یکی از امرای مصر را افتاد و اطبا از علاج آن عاجز آمدند طریقۀ انصراف ماده را بکار برد. یعنی با میلی تفته پس گردن بیمار را داغ و ریش کرد و گفت مواد فاسد و ردی در تجاویف دماغ گرد شده وآنگاه که طبیعت برای دفع جراحت میل تفته، مهیا گرددمواد ردیۀ دماغ دفع شود. و همچنان شد که او گفت
لغت نامه دهخدا